سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 226

1. از توبه ریایی، کاری نمی‌گشاید

2. وز ملک و پادشاهی، چیزی نمی‌فزاید

3. در ملک فقر دارد، درویش پادشاهی

4. قانع به هر چه باشد، راضی به هر چه آید

5. دلق کبود خواهم، کردن به باد گلگون

6. کاین رنگ زرقم از دل، زنگی نمی‌زداید

7. بردار برقع از رو، کایینه درونم

8. جز صورت جمالت نقشی نمی‌نماید

9. عشق است هر دم افزون، گویی که هر چه ما را

10. از عمر می‌شود کم در عشق می‌فزاید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اشک من ناردانه شد نه عجب
* گو دل من کفیده نار شود
شعر کامل
مسعود سعد سلمان
* ملامت من مسکین کسی کند که نداند
* که عشق تا به چه حدست و حسن تا به چه غایت
شعر کامل
سعدی
* من ار چه حافظ شهرم جوی نمی‌ارزم
* مگر تو از کرم خویش یار من باشی
شعر کامل
حافظ