سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 255

1. مست حسنی که ندارد خبر از آفاقش

2. چه خبر باشد از احوال دل عشاقش؟

3. گر چه یادم نکند، یار منش مشتاقم

4. یاد باد آنکه جهانیست چو من مشتاقش

5. کرد عهدی سر من کز سر کویش نرود

6. گر رود سر نروم من ز سر میثاقش

7. دفتر وصف رخش را نتواند پرداخت

8. گر ورق‌های گل و لاله شود اوراقش

9. عشق زهریست خوش ای دل که ندارد تریاق

10. درکش آن زهر هلاهل، مطلب تریاقش

11. با چنان روی لطافت ملکش نتوان گفت

12. جز به یک روی که باشد ملکی اخلاقش

13. خلق گویند که سلمان سخن عشق بپوش

14. چه بپوشم که شنیدنش همه آفاقش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دور است سر آب از این بادیه هش دار
* تا غول بیابان نفریبد به سرابت
شعر کامل
حافظ
* عود اگر دود کند، بر سر آن، دامن پوش
* تا ندانند، که در مجلس ما خامی هست
شعر کامل
سلمان ساوجی
* زان شبی که وعده کردی روز بعد
* روز و شب را می‌شمارم روز و شب
شعر کامل
مولوی