سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 277

1. دیشب از خود چون مه سی روزه پنهان آمدم

2. لاجرم همسایه خورشید تابان آمدم

3. عقل را دیدم سبک سر، یافتم جان را گران

4. سرو را بگذاشتم در کوی جنان آمدم

5. پیش ازین پروانه بودم، دوش رفتم پیش یار

6. خدمتی کردم به سر، شمع شبستان آمدم

7. غرقه و محبوس خود بودم ز خود رفتم برون

8. چون ز ماهی یونس و یوسف ز زندان آمدم

9. ناتوان بودم به بویش، نیم شب برخاستم

10. تا به کویش چون نسیم افتان و خیزان آمدم

11. گفت من قصد سرت دارم، همه تن سر شدم

12. پیش او چون گوی من، سرگشته غلطان آمدم

13. تا برون آید به فتح از غنچه آن گل نیم شب

14. بر درش آرم ز سر، تا پای دستان آمدم

15. بر سر کویش که می‌رفتم ازین سر من لقب

16. داشتم «سلمان» ولی، زان سر سلیمان آمدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* این خانه که پیوسته در او بانگ چغانه‌ست
* از خواجه بپرسید که این خانه چه خانه‌ست
شعر کامل
مولوی
* در گوشه چشم است نهان فتنه دوران
* با گوشه نشینان جهان کار مدارید
شعر کامل
صائب تبریزی
* فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب
* چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
شعر کامل
حافظ