سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 300

1. در راه غمت کرده ز سر پای بپویم

2. ور دست دهد، ترک سر و پای بگویم

3. در بحر غم عشق که پایاب ندارد

4. غوصی کنم آن گوهر نایاب بجویم

5. در دامن پاک تو نشاید که زنم دست

6. تا ز آب و گل خویش به کل دست بشویم

7. آشفته زلف تو چنانم که گل من

8. هر کس که ببوید شود آشفته ببویم

9. خون دل من دیده روان کرده بدین روی

10. دیدی که چه آمد ز دل و دیده به رویم؟

11. ای محتسب از کوی خرابات مرانم

12. بگذار که من معتکف این سر و کویم

13. بر کهنه سفال قدح می چه زنی سنگ؟

14. کان عهد کهن را زده بر سنگ و بسویم

15. بر دوش کشد پیر مغان باده به بویش

16. وز باده دوشین شده من مست ببویم

17. گویند که سلمان ره میخانه چه پویی

18. پویم که نسیمی زخم را ز ببویم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنین است رسم سرای سپنج
* یکی زو تن آسان و دیگر به رنج
شعر کامل
فردوسی
* دنیا که جسر آخرتش خواند مصطفی
* جای نشست نیست بباید گذار کرد
شعر کامل
سعدی
* آن مه طوبی خرام گر بچمن بگذرد
* سرو خرامان برد قامت او را نماز
شعر کامل
خواجوی کرمانی