سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 319

1. جان قتیل توست، بردارش مکن

2. چون عزیزش کرده‌ای، خوارش مکن

3. چشم مستت را ز خواب خوش ممال

4. فتنه بر خوابست، بیدارش مکن

5. زلف را یکبارگی بر بند دست

6. در ستم با خویشتن یارش مکن

7. صوفیا صافی کن از غش قلب را

8. یادگر سودای بازارش مکن

9. عاشق خود را چرا رسوا کنی؟

10. کشته شد بیچاره، بردارش مکن

11. لاشه سلمان ضعیف افتاده است

12. بیش ازین بر دوش غمبارش مکن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای زلف یار سخت پریشان ودرهمی
* دست بریده که ترا شانه می کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* اینهمه رفتند و مای شوخ چشم
* هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار
شعر کامل
سعدی
* ارزن اندر آسیا سالم‌تر است از من که هست
* بار عشق او چو کوه و جسم زار من چو کاه
شعر کامل
محتشم کاشانی