سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 337

1. سرو سهی که کارش بالا بود همیشه

2. پیش تو دست بر هم بر پا بود همیشه

3. از تنگی دهانت یک ذره گفته باشد

4. هر ذره کو به وصفت گویا بود همیشه

5. تا شاهد جمالت مستور باشد از من

6. اشکم میان مردم رسوا بود همیشه

7. دل در هوای زلف مجنون رود مسلسل

8. جان از خیال رویت شیدا بود همیشه

9. جای دل است کویت ز آنجا مران به جورش

10. بگذار تا دل من بر جا بود همیشه

11. انوار عکس رویت در دیه و دل من

12. چون می در آبگینه پیدا بود همیشه

13. هرلحظه چشمهایت بر هم زنند مجلس

14. آری میان مستان اینها بود همیشه

15. آباد چون بماند آن دل که در سوادش

16. از ترک تاز چشمت یغما بود همیشه؟

17. آن دل که در دو عالم خواهد که با تو باشد

18. باید که از دو عالم تنها بود همیشه

19. آنکس که از دو زلفت مویی خرد به جانی

20. زان حلقه حاصل او سودا بود همیشه

21. تا در کنارم آید یک روز چون تو دری

22. از خون کنار سلمان دریا بود همیشه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
* که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را
شعر کامل
حافظ
* شکوفه با ثمر هرگز نگردد جمع در یک جا
* محال است این که با هم نعمت و دندان شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* صاحب دلی که نرد وفا عاشقانه باخت
* نقد دو کونْ در ره یار یگانه باخت
شعر کامل
جامی