سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 46

1. تا بدیدم حلقه زلف تو، روز من، شب است

2. تا ببوسیدم سر کوی تو، جانم بر لب است

3. یا رب! آن ابرو، چه محرابی است کز سودای او؟

4. در زوایای فلک، پیوسته یارب یارب، است

5. پیش عکس عارضت، میرم که شمع از غیرتش

6. هر شبی تا روز‌گاهی در عرق، گه در تب است

7. آفتابی، امشبم، در خانه طالع می‌شود

8. گوییا در خانه طالع، کدامین کوکب است؟

9. پای دار ای شمع و منشین تا به سر، خدمت کنیم

10. پیش او امشب که ما را خود سر و کار امشب است

11. صوفیان! گر همتی دارید جامی در کشید

12. زان خم صافی، که صاحب همتان را مشرب است

13. حسن رویت قبله من نیست تنها، کین زمان

14. در همه روی زمین، یک قبله و یک مذهب است

15. جان به عزم دست بوست، پای دارد، در رکاب

16. گر تعلل می‌رود، سستی ز ضعف مرکب است

17. روح سلمان، قلب و عشقت بر ترست از طور روح

18. ورنه عشقت، گفتمی روح است و قلبم قالب است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به بدی در همه جا نام برآرم که مباد
* خون من ریزی و گویند سزاوار نبود
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* دور مجنون گذشت و نوبت ماست
* هر کسی پنج روز نوبت اوست
شعر کامل
حافظ
* از آستان پیر مغان سر چرا کشیم
* دولت در آن سرا و گشایش در آن در است
شعر کامل
حافظ