سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6

1. زان پیش کاتصال بود خاک و آب، را

2. عشق تو خانه ساخته بود، این خراب را

3. مهر رخت ز آب و گل ما شد آشکار

4. پنهان به گل چگونه کنند آفتاب را؟

5. تا کفر و دین شود، همه یک روی و یک جهت

6. بردار یک ره، از طرف رخ حجاب را

7. عکس رخت چو مانع دیدار می‌شود

8. بهر خدا چه می‌کند آن رخ نقاب را

9. بر ما کشید خط خطا مدعی و ما

10. خط در کشیده‌ایم، خطا و صواب را

11. فردا که نامه عملم را کنند عرض

12. روشن کنم به روی تو یک یک حساب را

13. یک شب خیال تو دیدم ما بخواب

14. زان چشم، دگر به چشم ندیدم خواب را

15. بی‌وصل تو دو کون، سرابی است پیش ما

16. در پیش ما چه آب بود خود سراب را؟

17. سلمان به خاک کوی تو، تا چشم باز کرد

18. یکبارگی ز دیده، بینداخت، آب را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شب‌ها من و شمع می‌گدازیم
* اینست که سوز من نهانست
شعر کامل
سعدی
* از چرخ به هر گونه همی‌دار امید
* وز گردش روزگار می‌لرز چو بید
شعر کامل
حافظ
* روز و شب را همچو خود مجنون کنم
* روز و شب را کی گذارم روز و شب
شعر کامل
مولوی