سلمان ساوجی_دیوانقطعه ها (فهرست)

قطعه شمارهٔ 138

1. شاعری سحر آفرینم، ساحری معجز نما

2. خازن گنج ممالک، مالک ملک سخن

3. در دریای کاندرو ز اهل کرم دیار نیست

4. ناگهان افتاده و درمانده‌ام پا بست تن

5. یک به یک را کرده غارت بی سر و پایان شهر

6. تا به دستار سر و ایزار پای و پیرهن

7. هر یکی زینها به نوعی زحمت ما می‌دهند

8. تا به کی باشد تحمل خیر سعدالدین حسن

9. منعمان شهر را گو طاقت من طاق شد

10. هان ببخشایید هم بر ما و هم بر خویشتن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر تو خاری همچو خار اندر طلب سرتیز باش
* تا همه خار تو را همچون گل و نسرین کنند
شعر کامل
مولوی
* عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
* کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
شعر کامل
حافظ
* به بوی سیب قناعت کنم ز باغ جهان
* لباس خویش چو به از غبار خویش کنم
شعر کامل
صائب تبریزی