سلمان ساوجی_دیوانقطعه ها (فهرست)

قطعه شمارهٔ 66

1. ایا ستاره سپاهی که آب شمشیرت

2. غبار فتنه و ظلم از هوای ملک بنشاند

3. فلک به نام تو تا خطبه داد در عالم

4. زمانه جز تو کسی را به پادشاهید نخواند

5. غبار دامن قدر تو بود چرخ کبود

6. گهی که همت تو دامن از جهان افشاند

7. به جاه خواست که ماند به تو مخالف تو

8. بسی بداد درین اشتیاق جان و نماند

9. شها کمیت من آمد رکاب سان در پا

10. عنان عزم به کلی ز دست من بستاند

11. به زور می‌کشمش چون کمان از آنکه برو

12. جز استخوان و پی و پوست هیچ چیز نماند

13. به مرکبیم مدد ده ازان که نیست مرا

14. بدست لاغری جز قلم که بتوان راند

15. وگرنه درستی خواهد از کسالت و ضعف

16. میان گرد بماند ستور و مرد نماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرو می خواست به پابوس تو آید چون آب
* لیکن از جو نتوانست به یک پا بگذشت
شعر کامل
کمال خجندی
* بهر تسکین دل افگار من مسکین طبیب
* ساخت صد مرهم ولی مرهم نمی سازد مرا
شعر کامل
جامی
* عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
* کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
شعر کامل
حافظ