سلمان ساوجیجمشید و خورشید (فهرست)

قسمت 37 - قطعه

1. از سرگرمی جوابش داد شمع

2. گفت: « تا کی سرزنش کردن مرا؟

3. عاشقم خواندی، بلی، من عاشقم

4. اشک سرخ و روی زردم بس گوا

5. ز آنچه گفتی، سر فرازی می کنم

6. سر فرازی هست بر عاشق روا

7. سرفرازی من از عشقست و بس

8. در هوایش سر فرایم دایماً

9. آنچه می گویی که بنشین و بمیر

10. یا سر و خود گیر و یک چندی به پا

11. تا سرم برجاست نتوانم نشست

12. من نخواهم مردن الا در هوا

13. تا به کی گیرم سر خود زانکه هست

14. از سر من بر سر من این بلا

15. کار عشق و عاشقی سربازی است

16. گر سر این ماجرا داری، بیا!

17. در پی من شو که نتوان یافتن

18. رهروان را بهتر از من پیشوا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر گرفتار که در بند تو می‌نالد زار
* می‌برد حسرت صیدی که گرفتارتر است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* یوسف از غیرت آن نرگس نیلوفر رنگ
* رفت تا مصر که در نیل زند پیراهن
شعر کامل
صائب تبریزی
* مدار نقطه بینش ز خال توست مرا
* که قدر گوهر یک دانه جوهری داند
شعر کامل
حافظ