سلمان ساوجیجمشید و خورشید (فهرست)

قسمت 52 - غزل

1. شوق می ام نیمه شب بر در خمار برد

2. بوی گلم صبح دم بر صف گلزار برد

3. ناله چنگ مغان آمد و گوشم گرفت

4. بیخودم از صومعه بر در خمار برد

5. با همه مستی مرا پیر مغان بار داد

6. هرچه ز هستی من یافت به یکبار برد

7. ساقی ام از یک جهت ساقر و پیمانه داد

8. مطربم از یک طرف خرقه و دستار برد

9. همچو گلم مدتی عشق در آتش نهاد

10. عاقبت آب مرا بر سر بازار برد

11. کار چو با عقل بود عشق مجالی نداشت

12. عشق درآمد ز در عقل من از کار برد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به من چندان گناه از بدگمانی می‌کند نسبت
* که منهم در گمان افتاده پندارم گنه کارم
شعر کامل
محتشم کاشانی
* در هر کمین که آن ترک تیر از کمان گشاید
* دل را هدف توان ساخت جان را سپر توان کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* بهر شراب‌خوارهٔ بستان معرفت
* چشمت هزارباره ز بادام خوش‌تر است
شعر کامل
فروغی بسطامی