سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 150

1. هر کو به خرابات مرا راه نماید

2. زنگ غم و تیمار ز جانم بزداید

3. ره کو بگشاید در میخانه به من بر

4. ایزد در فردوس برو بر بگشاید

5. ای جمع مسلمانان پیران و جوانان

6. در شهر شما کس را خود مزد نباید

7. گویند سنایی را شد شرم به یک بار

8. رفتن به خرابات ورا شرم نیاید

9. دایم به خرابات مرا رفتن از آنست

10. کالا به خرابات مرا دل نگشاید

11. من می‌روم و رفتن و خواهم رفتن

12. کمتر غمم اینست که گویند نشاید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عاشقان را سردی معشوق بر دل بار نیست
* شمع کافوری کند سرگرم تر پروانه را
شعر کامل
صائب تبریزی
* طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
* غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
شعر کامل
وحشی بافقی
* بدی را بدی سهل باشد جزا
* اگر مردی احسن الی من اسا
شعر کامل
سعدی