سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 152

1. میر خوبان را کنون منشور خوبی در رسید

2. مملکت بر وی سهی شد ملک بر وی آرمید

3. نامه آن نامه‌ست کاکنون عاشقی خواهد نوشت

4. پرده آن پرده‌ست کاکنون عاشقی خواهد درید

5. دلبران را جان همی بر روی او باید فشاند

6. نوخطان را می همی بر یاد او باید چشید

7. آفت جانهای ما شد خط دلبندش ولیک

8. آفت جان را ز بت رویان به جان باید خرید

9. گویی اکنون راست شد «والشمس» اندر آسمان

10. آیت «واللیل» کرد و «الضحاش» اندر کشید

11. گر ز مرد گرد بیجاده‌ش پدید آمد چه شد

12. خرمی باید که اندر سبزه زیباتر نبید

13. هر چه عمرش بیش گردد بیش گرداند زمان

14. چون غزلهای سنایی تری اندر وی پدید

15. کی تبه گرداندش هرگز به دست روزگار

16. صورتی کایزد برای عشقبازی آفرید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طی نگشته روزگار کودکی پیری رسید
* از کتاب عمر ما فصل شباب افتاده است
شعر کامل
رهی معیری
* یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
* یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
شعر کامل
مولوی
* سرو در باغ نشانند و تو را بر سر و چشم
* گر اجازت دهی ای سرو روان بنشانم
شعر کامل
سعدی