غزل شمارهٔ 197
1. برخیز و برو باده بیار ای پسر خوش
2. وین گفت مرا خوار مدار ای پسر خوش
3. باده خور و مستی کن و دلداری و عشرت
4. و اندوه جهان باد شمار ای پسر خوش
5. رنج و غم بیهوده منه بر دل و بر جان
6. و آن چت بنخارد بمخار ای پسر خوش
7. خواهی که بود خاک درت افسر عشاق
8. در باده فزون کن تو خمار ای پسر خوش
9. ناموس خرد بشکن و سالوس طریقت
10. وز هر دو برآور تو دمار ای پسر خوش
11. زهد و گنه و کفر و هدی را همه در هم
12. در باز به یک داو قمار ای پسر خوش
13. تا زنده شود مجلس ما از رخ و زلفت
14. در مجلس ما مشک و گل آر ای پسر خوش
15. از جان و جوانی نبود شاد سنایی
16. تا دل نکند بر تو نثار ای پسر خوش
17. صد سجدهٔ شکر از دل و از جان به تو آرد
18. او را ز چه داری تو فگار ای پسر خوش
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده