سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 238

1. من نصیب خویش دوش از عمر خود برداشتم

2. کز سمن بالین و از شمشاد بستر داشتم

3. داشتم در بر نگاری را که از دیدار او

4. پایهٔ تخت خود از خورشید برتر داشتم

5. نرگس و شمشاد و سوسن مشک و سیم و ماه و گل

6. تا به هنگام سحر هر هفت در بر داشتم

7. بر نهاده بر بر چون سیم و سوسن داشتم

8. لب نهاده بر لب چون شیر و شکر داشتم

9. دست او بر گردن من همچو چنبر بود و من

10. دست خود در گردن او همچو چنبر داشتم

11. بامدادان چون نگه کردم بسی فرقی نبود

12. چنیر از زر داشت او سوسن ز عنبر داشتم

13. چون موذن گفت یک الله اکبر کافرم

14. گر امید آن دگر الله اکبر داشتم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چرا از دست می رفتم،چرا بیمار می بودم؟
* اگر می بود بربالین من سیب زنخدانش
شعر کامل
صائب تبریزی
* غصه ام خیزد، کای دل، سخن صبر کنی
* وه چرا گویی از آن چیز که نتوانی کرد؟
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی
* روا بود که ملامت کنی زلیخا را
شعر کامل
سعدی