سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 25

1. ای لعبت صافی صفات ای خوشتر از آب حیات

2. هستی درین آخر زمان این منکران را معجزات

3. هم دیده داری هم قدم هم نور داری هم ظلم

4. در هزل وجد ای محتشم هم کعبه گردی هم منات

5. حسن ترا بینم فزون خلق ترا بینم زبون

6. چون آمد از جنت برون چون تو نگاری بی برات

7. در نارم از گلزار تو بیزارم از آزار تو

8. یک دیدن از دیدار تو خوشتر ز کل کاینات

9. هر گه که بگشایی دهن گردد جهان پر نسترن

10. بر تو ثنا گوید چو من ریگ و مطر سنگ و نبات

11. عالی چو کعبه کوی تو نه خاکپای روی تو

12. بر دو لب خوشبوی تو جان را به دل دارد حیات

13. برهان آن نوشین لبت چون روز گرداند شبت

14. وان خالها بر غبغبت تابان چو از گردون بنات

15. بر ما لبت دعوت کنی بر ما سخن حجت کنی

16. وقتی که جان غارت کنی چون صوفیان در ده صلات

17. باز ار بکشتی عاجزی بنمای از لب معجزی

18. چون از عزی نبود عزی لا را بزن بر روی لات

19. غمهات بر ما جمله شد بغداد همچون حله شد

20. یک دیده اینجا دجله شد یک دیده آنجا شد فرات

21. جان سنایی مر ترا از وی حذر کردن چرا

22. از تو گذر نبود ورا هم در حیات و هم ممات

23. ای چون ملک گه سامری وی چون فلک گه ساحری

24. تا بر تو خوانم یک سری «الباقیات الصالحات»


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کنون که از کمر کوه موج لاله گذشت
* بیار کشتی می، نوبت پیاله گذشت
شعر کامل
صائب تبریزی
* قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم
* دوستان از راست می‌رنجد نگارم چون کنم
شعر کامل
حافظ
* قامت به ناز افراخته، خلقی ز پا انداخته
* دل‌ها مسخر ساخته، کشورستانی را ببین
شعر کامل
فروغی بسطامی