سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 252

1. در راه عشق ای عاشقان خواهی شفا خواهی الم

2. کاندر طریق عاشقی یک رنگ بینی بیش و کم

3. روزی بیاید در میان تا عشق را بندی میان

4. عیسی بباید ترجمان تا زنده گرداند به دم

5. چون دیده کوته‌بین بود هر نقش حورالعین بود

6. چون حاصل عشق این بود خواهی شفا خواهی الم

7. یک جرعه زان می نوش کن سری ز حرفی گوش کن

8. جان را ازان مدهوش کن کم کن حدیث بیش و کم

9. دردت بود درمان شمر دشوارها آسان شمر

10. در عاشقی یکسان شمر شیر فلک شیر علم

11. از خویشتن آزاد زی از هر ملالی شاد زی

12. هر جا که باشی راد زی چون یافتی از عشق شم

13. رو کن شراب رنگ را وز سر بنه نیرنگ را

14. بس کن تو نام و ننگ را بر فرق فرقد زن قدم

15. بر سوز دل دمساز شو اول قدم جان باز شو

16. زی سر معنی باز شو شکل حروف انگار کم

17. بر زن زمانی کبر را بر طاق نه کبر و ریا

18. خواهی وفا خواهی جفا چون دوست باشد محتشم

19. عاشق که جام می کشد بر یاد روی وی کشد

20. جز رخش رستم کی کشد رنج رکاب روستم

21. چون از پی دلبر بود شاید که جان چاکر بود

22. چون زهره خنیاگر بود از حور باید زیر و بم

23. تا کی ازین سالوس و زه از بند چار ارکان بجه

24. سر سوی کل خویش نه تا نور بینی بی ظلم

25. از کل عالم شو بری بگذر ز چرخ چنبری

26. تا هیچ چیزی نشمری تاج قباد و تخت جم

27. گر بایدت حرفی ازین تا گرددت عین‌الیقین

28. شو مدحت خورشید دین بر دفتر جان کن رقم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز ناله ای که کند خامه می توان دانست
* که کوه درد به دل صاحب سخن دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* منه دل بر وفای چرخ کجرو هوش اگر داری
* که دستش هر زمان چون تاک بر دوش دگر باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* وه که دامن می‌کشد آن سرو ناز از من هنوز
* ریخت خونم را و دارد احتراز از من هنوز
شعر کامل
وحشی بافقی