غزل شمارهٔ 325
1. غریب و عاشقم بر من نظر کن
2. به نزد عاشقان یک شب گذر کن
3. ببین آن روی زرد و چشم گریان
4. ز بد عهدی دل خود را خبر کن
5. ترا رخصت که داد ای مهر پرور
6. که جان عاشقان زیر و زبر کن
7. نه بس کاریست کشتن عاشقان را
8. برو فرمان بر و کار دگر کن
9. سنایی رفت و با خود برد هجران
10. تو نامش عاشق خسته جگر کن
11. ولیکن چون سحرگاهان بنالد
12. ز آه او سحرگاهان حذر کن
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده