سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 400

1. اگر در کوی قلاشی مرا یکبار بارستی

2. مرا بر دل درین عالم همه دشخوار خوارستی

3. ار این ناسازگار ایام با من سازگارستی

4. سرو کارم همیشه با می و ورد و قمارستی

5. اگر نه محنت این نامساعد روزگارستی

6. مرا با زهد و قرایی و مستوری چکارستی

7. اگر در پارسایی خود مرا او را دوستارستی

8. سنایی را به ماه نو نسیم نوبهارستی

9. هرانکو در دلست او را کنون اندر کنارستی

10. دلش همواره شادستی و کارش چون نگارستی

11. دلیل صدق او دایم سنایی را بهارستی

12. نهان وصل او دایم بر او آشکارستی

13. اگر از غم دل مسکین عاشق را قرارستی

14. جهنم پیش چشم سر سریر شهریارستی

15. گل از هجران اقطارش میان کارزارستی

16. دل از امید دیدارش میان مرغزارستی

17. مرا هفتم درک با او بدان دارالقرارستی

18. سماوات العلی بی او حمیم هفت نارستی

19. چرا گویی سنایی این گر او را خود شکارستی

20. ز دست سینهٔ کبک دری او را در آرستی

21. اگر شخص سنایی را جهان سفله یارستی

22. چو دیگر مدبران دایم به گردون بر سوارستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو راز جهان تا توانی مجوی
* که او زود پیچد ز جوینده روی
شعر کامل
فردوسی
* ز ترک تنگ چشمی مردمی صائب طمع دارم
* که تلخ افتاده چون بادام کوهی دیده تنگش
شعر کامل
صائب تبریزی
* وه که دامن می‌کشد آن سرو ناز از من هنوز
* ریخت خونم را و دارد احتراز از من هنوز
شعر کامل
وحشی بافقی