سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 433

1. صنما چبود اگر بوسگکی وام دهی

2. نه برآشوبی هر ساعت و دشنام دهی

3. بستهٔ دام تو گشتست دل من چه شود

4. که مرا قوت از آن پسته و بادام دهی

5. پختهٔ عشق شود گر چه بود خام ای جان

6. هر کرا روزی یک جام می خام دهی

7. نکنی ور بکنی ناز به هنجار کنی

8. ندهی ور بدهی بوسه به هنگام دهی

9. گر دل و جان به تو بخشیم روا باشد از آنک

10. جان فزون گردد ز آنگه که مرا جام دهی

11. جامهٔ غم بدرم من ز طرب چون تو مرا

12. حب در بسته میان جام غم انجام دهی

13. بی‌قرارست سنایی ز غم عشق تو جان

14. چه بود گرش به یک بوسه تو آرام دهی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار
* که بر و بحر فراخست و آدمی بسیار
شعر کامل
سعدی
* خاطرت از شکوه ما کی پریشان می شود؟
* زلف پر کرده است از حرف پریشان گوش تو
شعر کامل
صائب تبریزی
* پارسایی و سلامت هوسم بود ولی
* شیوه‌ای می‌کند آن نرگس فتان که مپرس
شعر کامل
حافظ