سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 435

1. صبحدمان مست برآمد ز کوی

2. زلف پژولیده و ناشسته روی

3. ز آن رخ ناشستهٔ چون آفتاب

4. صبح ز تشویر همی کند روی

5. از پی نظارهٔ آن شوخ چشم

6. شوی جدا گشته ز زن زن ز شوی

7. بوسه همی رفت چو باران ز لب

8. در طرب و خنده و درهای و هوی

9. بهر غذای دل از آنوقت باز

10. بوسه چنانست لبم گرد کوی

11. ریخت همی آب شب و آب روز

12. آتش رویش به شکنهای موی

13. همچو سنایی ز دو رویان عصر

14. روی بگردان که نیابیش روی


قبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز نقش خط که به رخسار ارغوان زده ای
* رقم به خون من ای نازنین جوان زده ای
شعر کامل
حزین لاهیجی
* لقای تو چو نباشد بقای عمر چه سود
* پناه تو چو نباشد سپر چه سود کند
شعر کامل
مولوی
* خطی دارد زمشک ناب ‌گرد ارغوان پیدا
* دلی دارد چو سنگ سخت زیر پرنیان‌ پنهان
شعر کامل
امیر معزی