غزل شمارهٔ 60
1. چون درد عاشقی به جهان هیچ درد نیست
2. تا درد عاشقی نچشد مرد مرد نیست
3. آغاز عشق یک نظرش با حلاوتست
4. انجام عشق جز غم و جز آه سرد نیست
5. عشق آتشی ست در دل و آبی ست در دو چشم
6. با هر که عشق جفت ست زین هر دو فرد نیست
7. شهدیست با شرنگ و نشاطیست با تعب
8. داروی دردناکست آنرا که درد نیست
9. آنکس که عشق بازد و جهان بازد و جهان
10. بنمای عاشقی که رخ از عشق زرد نیست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده