سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 76

1. راه فقرست ای برادر فاقه در وی رفتنست

2. وندرین ره نفس کش کافر ز بهر کشتنست

3. نفس اماره و لوامه‌ست و دیگر ملهمه

4. مطمئنه با سه دشمن در یکی پیراهنست

5. خاک و باد و آب و آتش در وجود خود بدان

6. رو درین معنی نظر کن صدهزاران روزنست

7. چار نفس و چار طبع و پنج حس و شش جهت

8. هفت سلطان باده و دو جمله با هم دشمنست

9. نفس را مرکب مساز و با مراد او مرو

10. همچو خر در گل بماند گر چه اصلش تو سنست

11. از در دروازهٔ لا تا به دارالملک شاه

12. هفهزار و هفصد و هفتاد راه و رهزنست

13. خواجه دارد چار خواهر مختلف اندر وجود

14. نام خود را مرد کرده پیش ایشان چون زنست

15. در شریعت کی روا باشد دو خواهر یک نکاح

16. در طریقت هر دو را از خود مبرا کردنست

17. سوزنی را پای بند راه عیسی ساختند

18. حب دنیا پای بندست ار همه یک سوزنست

19. هیچ دانی از چه باشد قیمت آزاده مرد

20. بر سر خوان خسیسان دست کوته کردنست

21. بر سر کوی قناعت حجره‌ای باید گرفت

22. نیم نانی می‌رسد تا نیم جانی در تنست

23. گر ز گلشنها براند ما به گلخنها رویم

24. یار با ما دوست باشد گلخن ما گلشنست

25. ای سنایی فاقه و فقر و فقیری پیشه کن

26. فاقه و فقر و فقیری عاشقان را مسکنست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از آستان پیر مغان سر چرا کشیم
* دولت در آن سرا و گشایش در آن در است
شعر کامل
حافظ
* دل به آن غمزۀ خون ریز کشد جامی را
* صید را چون اجل آید سوی صیّاد رود
شعر کامل
جامی
* چو از کوه بفروخت گیتی فروز
* دو زلف شب تیره بگرفت روز
شعر کامل
فردوسی