سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 95

1. کسی کاندر تو دل بندد همی بر خویشتن خندد

2. که جز بی معنیی چون تو چو تو دلدار نپسندد

3. وگر نو کیسهٔ عشق تو از شوخی به دست آری

4. قباها کز تو در پوشد کمرها کز تو در بندد

5. ز عمر و صبر و دین ببرید آنکو بست بر تو دل

6. ز جاه و مال و جان بگسست هر کو با تو پیوندد

7. سنایی گر به تو دل داد بستاند که بدعهدی

8. گزافست این چنین زیرک ز ناجنسی کمر رندد

9. که گر تو فی المثل جانی چنان بستاند از تو دل

10. که یک چشمت همی گوید دگر چشمت همی خندد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز دور باده به جان راحتی رسان ساقی
* که رنج خاطرم از جور دور گردون است
شعر کامل
حافظ
* جان عشاق سپند رخ خود می‌دانست
* و آتش چهره بدین کار برافروخته بود
شعر کامل
حافظ
* بر این جان پریشان رحمت آرید
* که وقتی کاردانی کاملی بود
شعر کامل
حافظ