سنایی_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 114 - در آرزوی مرگ

1. کی باشد کین قفس بپردازم

2. در باغ الاهی آشیان سازم

3. با روی نهفتگان دل یک دم

4. در پردهٔ غیب عشقها بازم

5. کش در چمن رسول بخرامم

6. خوش در حرم خدای بگرازم

7. این چار غریب ناموافق را

8. خشنود به سوی خانه‌ها تازم

9. این حلهٔ نیمکار آدم را

10. در کارگه کمال بطرازم

11. وین دیو سرای استخوانی را

12. در پیش سگان دوزخ اندازم

13. این بام و سرای بی‌وفایان را

14. از شحنه و شش عسس بپردازم

15. باغند ولی کرام طینت را

16. از میوه و مرغ و جوز بنوازم

17. کوفی و قریشی طبیعت را

18. در بوتهٔ لطف و مهر بگدازم

19. با این همه رهبران و رهرو من

20. محرومم اگر چه محرم رازم

21. با این همه دل چه مرد این کوژم

22. با این همه پر چه مرغ این بازم

23. بنهم کله از سر و پس از غیرت

24. بر هر که سرست گردن افرازم

25. از جان جهول دل فرو شویم

26. وز عقل فضول سر بپردازم

27. چون بال شکسته گشت بر پرم

28. چون دست بریده گشت دریازم

29. گر ناز کنم بر آفرینش من

30. فرزند خلیفه‌ام رسد نازم

31. چون رفت سنایی از میان بیرون

32. آن گه سخن از سنایی آغازم

33. تا کار شود مگر چو چنگ آندم

34. کامروز چو نای بادی آوازم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* درد ما را نیست درمان الغیاث
* هجر ما را نیست پایان الغیاث
شعر کامل
حافظ
* من مرغکی پربسته‌ام زان در قفس بنشسته‌ام
* گر زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را
شعر کامل
سعدی
* کاش کی می‌ریخت از بهر سرشک دیده‌ام
* دست معمار قضا طرح زمین تازه‌ای
شعر کامل
فروغی بسطامی