سنایی_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 146

1. ای مسافر اندرین ره گام عاشق‌وار زن

2. فرش لاف اندر نورد و گفت از کردار زن

3. گر نسیم مشک معنی نیست اندر جیب تو

4. دست همت باری اندر دامن عطار زن

5. هرکت از زر باز گوید اوست دقیانوس تو

6. گر همی دین بایدت خیمه میان غار زن

7. دیو طرارست پیش آهنگ حرب وی تویی

8. سوزن تمهید را در چشم این طرار زن

9. پیش از آن کز غدر عالم لال گردد جان تو

10. آتش درویشی اندر عالم غدار زن

11. منزلی کآنجا نشان خیمهٔ معشوق تست

12. خاک اندر سرمه ساز و بوسه بر دیوار زن

13. گر نثار پای معشوقان بود در راه وصل

14. با دو دیده در بپاش و با دو رخ ایثار زن

15. چون سوار راهبر گشتی تو در میدان عشق

16. شو پیاده آتش آندر زین و زین‌افزار زن

17. هوشیار از باده و مست از می دنیا چه سود

18. طیلسان فقر و بر فرق چنین هشیار زن

19. در خرابات خرابی همچو مستان گوشه‌گیر

20. خیمهٔ قلاشی اندر خانهٔ خمار زن

21. پای در میدان مهر کمزنان ملک نه

22. نرد بازیدی ز مستی حصل بر اسرار زن

23. جان و دل را در قبالهٔ عاشقی اقرار کن

24. پس به نام عاشقی مهری بر آن اقرار زن

25. گر همه دعوی کنی در عاشقی و مفلسی

26. چون سنایی دم درین عالم قلندروار زن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بخور هرچ برزی و بد را مکوش
* به مرد خردمند بسپار گوش
شعر کامل
فردوسی
* گل چهره‌ای که مرغ دلم صید دام اوست
* زلفش بنفشه‌ایست که سنبل غلام اوست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* بی‌نیازی را که هم دل تفته بینی هم جگر
* شرب عزلت هم تباشیرش دهد هم ناردان
شعر کامل
خاقانی