سنایی_حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقهالباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین (فهرست)

شمارهٔ 17-اندر مذمّت دختر گوید

1. ور بود خود نعوذباللّٰه دخت

2. کار خام آمد و تمام نپخت

3. طالعت گشت بی‌شکی منحوس

4. بخت میمون تو شود منکوس

5. آنکه از نقش اوت عار آید

6. پی دخترت خواستار آید

7. خان و مان تو پر ز عار شود

8. خانه از بهر وی حصار شود

9. برکس ایمن مباش، زان پس تو

10. که نیابی امین برو کس تو

11. هیچ‌کس را به خود نیاری خواند

12. گوز بر گنبد ایچ کس نفشاند

13. مرد مهمان به خان نیاری برد

14. نکند امن بر عرابی کرد

15. آتش و پنبه جفت کی گردد

16. خان و مانت به جمله فی گردد

17. گر غلامی خری و گر شاگرد

18. با وی از ناکسی برآید گرد

19. زود دامادیت طمع دارد

20. خویشتن را ز خانه پندارد

21. چه نکو گفت آن بزرگ استاد

22. که وی افکند شعر را بنیاد

23. کانکه را دختر است جای پسر

24. گرچه شاهست هست بد اختر

25. وآنکه او را دهیم ما صلوات

26. گفت کالمکرمات دفن بنات

27. چون بود با بنات نعش فلک

28. بر زمین جفت نعش به بی‌شک

29. بر فلک چون بنات با نعش است

30. بر زمین هم بنات بر نعش است

31. هرکرا دختر است خاصه فلاد

32. بهتر از گور نبودش داماد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به گوش تو گر نام من بگذرد
* دم و جان و خون و دلت بفسرد
شعر کامل
فردوسی
* ترک ما کردی برو همصحبت اغیار باش
* یار ما چون نیستی با هر که خواهی یار باش
شعر کامل
وحشی بافقی
* می‌سوزم و می‌سازم از آن روی که چون عود
* کار من دلسوخته از سوز بسازست
شعر کامل
خواجوی کرمانی