شمارهٔ 76-التمثیل فیالذی هو یُطعمنی و یَسقین
1. باز را چون ز بیشه صید کنند
2. گردن و هردو پاش قید کنند
3. هر دو چشمش سبک فرو دوزند
4. صید کردن ورا بیاموزند
5. خو ز اغیار و عاده باز کند
6. چشم از آن دیگران فراز کند
7. اندکی طعمه را شود راضی
8. یاد نارد ز طعمهٔ ماضی
9. باز دارش ز خود پیاده کند
10. گوشهٔ چشم او گشاده کند
11. تا همه بازدار را بیند
12. خلق بر بازدار نگزیند
13. زو ستاند همه طعام و شراب
14. نرود ساعتی بیاو در خواب
15. بعد آن برگشایدش یک چشم
16. در رضا بنگرد درو نه به خشم
17. از سرِِ رسم و عاده برخیزد
18. با دگر کس به طبع نامیزد
19. بزم و دستِ ملوک را شاید
20. صیدگه را بدو بیاراید
21. چون ریاضت نیافت وحشی ماند
22. هرکه دیدش ز پیش خویش براند
23. بیریاضت نیافت کس مقصود
24. تا نسوزی ترا چه بید و چه عود
25. فرخ آنکو همه طعام و شراب
26. از مسبّب ستد نه از اسباب
27. رو ریاضتکش ارت باید باز
28. ورنه راه جحیم را میساز
29. دیگران غافلند تو هُشدار
30. واندرین ره زبانت خامشدار
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده