سنایی_حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقهالباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله (فهرست)

شمارهٔ 61-حکایت

1. بود در روم بلبل و زاغی

2. هر دو را آشیانه در باغی

3. زاغ دایم بگرد باغ درون

4. می‌پریدی میان راغ درون

5. بلبلک شاد در گلستانها

6. می‌زد از راه عشق دستانها

7. زاغ را طعنه زد که خوش گویم

8. زشت‌رویی و من نکو رویم

9. زاغ غمگین شد و برفت از دشت

10. شاد بلبل به جای او بنشست

11. زاغ دلتنگ و بلبلک دل شاد

12. کودکی رفت و دامکی بنهاد

13. در فتادند هردوان ناکام

14. زاغ و بلبل به طمع دانه به دام

15. گفت زاغک به بلبل ای بلبل

16. گشتی آخر تو ساکن از غلغل

17. اندرین ره چه بلبل است و چه زاغ

18. مر فلک را چه مشعله چه چراغ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شیطان راه ما نشود گندم بهشت
* ما را بس است نان جوین دیار خویش
شعر کامل
صائب تبریزی
* گلش یکسر به رنگ ارغوان بود
* ولیکن با نشاط زعفران بود
شعر کامل
وحشی بافقی
* شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب
* به مومیایی لطف توام نشانی داد
شعر کامل
حافظ