سنایی_حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقهالباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر (فهرست)

شمارهٔ 21-در صفت ارکانی و گردونی با آن جهان الدنیا قنطرةٌ فاعبروها ولا تعمروها

1. آنچه ارکانی و آنچه گردونیست

2. زان جهان پوستهای بیرونیست

3. هرکه اندر جهان دین باشد

4. هر دمش آسمان زمین باشد

5. مرد تا در جهان دین نرسد

6. از گمان در ره یقین نرسد

7. نردبان سوی گل گرانها راست

8. نردبان سوی دل روانها راست

9. ز منی دان زمانه ساخته را

10. بی‌ونوا خوان فلک نواخته را

11. خوارتر کس فلک نواخته است

12. زانکه با او زمانه ساخته است

13. هرکه او با زمانه در سازد

14. عقبی او را ز پیش بندازد

15. ای در این پست مانده همچون مست

16. شکری سوی جان و دل بفرست

17. تو که در بندِ حرص و آز شدی

18. همچو زر در دهان گاز شدی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه
* که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ
* عشق جز دولت و عنایت نیست
* جز گشاد دل و هدایت نیست
شعر کامل
مولوی
* چه ماتم است ندانم نهفته در دل خاک
* که رخ به خون جگر شسته لاله می روید
شعر کامل
صائب تبریزی