سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 104

1. چون کنم ای جان مرااز چون تو یاری چاره نیست

2. غمخور عشقم مرااز غمگساری چاره نیست

3. گرچه عشقت چاره دارد ازهزاران همچو ما

4. چاره ما کن که ماراازتو باری چاره نیست

5. پایدار آمد سر زلفت بدست دیگران

6. آخر اندر چنگ ما از چند تاری چاره نیست

7. تن بزن در هجر او ای دل که اندر کوی عشق

8. تا بدانی قدر وصل از انتظاری چاره نیست

9. از سر رحم ای رفیقان بنده را یاری کنید

10. کین زپا افتاده را از دستیاری چاره نیست

11. راحت دیدار جانان نیست بی رنج رقیب

12. هرکجا باشد گلی آنجا ز خاری چاره نیست

13. بی گمان چون موکب سلطان جایی بگذرد

14. دیده نظارگی رااز غباری چاره نیست

15. در شب وصلش بسی اندیشه کردم از فراق

16. هر که می نوشید او را از خماری چاره نیست

17. در جهان افسانه یی شد سیف فرغانی بعشق

18. عاشقان هستند لیک از نامداری چاره نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن دست و آن زبان که درو نیست نفع خلق
* جز چون زبان سوسن و دست چنار نیست
شعر کامل
سنایی
* به آزادی توانگر شو که در ایام بی برگی
* همین سرو و صنوبر سبز در گلزار می ماند
شعر کامل
صائب تبریزی
* به زور گریه نتوان یار را یکرنگ خود کردن
* دورنگی اشک شبنم از گل رعنا نمی شوید
شعر کامل
صائب تبریزی