سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 213

1. گر دوست حق عشق خود ازما طلب کند

2. از خارهای بی گل خرما طلب کند

3. عشاق او بخلق نشان می دهندازو

4. وای ارکسی نشان وی ازما طلب کند

5. زین خرقه یی که حرقه ما گشت بوی فقر

6. از برد باف جامه دیبا طلب کند

7. اندر سوآل دوست ندانم جواب چیست

8. این اسم را گر ازتو مسما طلب کند

9. از عاقلان چه می طلبی وجد عارفان

10. عاقل ز زمهریر چه گرما طلب کند

11. درویش در سماع قدم بر فلک نهد

12. آتش چو برفروزد بالا طلب کند

13. در وی بجای خوف وطمع حرص مورچه است

14. صوفی گه چون مگس همه حلوا طلب کند

15. زین غافلان صلاح دل ودین طمع مدار

16. از دردمند کس چه مداوا طلب کند

17. در کوی عشق جای نیابد کسی که او

18. تا رخت خویشتن ننهد جا طلب کند

19. از چون منی (چه) می طلبی زندکی دل

20. از مرده چون کسی دم احیا طلب کند

21. جانان زما دلی بغم عشق منشرح

22. از پارگین فراخی دریا طلب کند

23. از همچو ما فسرده دلان شوق موسوی

24. از جیب سامری ید بیضا طلب کند

25. وزسیف جان راه رو وچشم راه بین

26. بر روی کور دیده بینا طلب کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بلبل مکن از گل گله بسیار، که آورد
* صد برگ برای تو و کارت به نوا کرد
شعر کامل
سلمان ساوجی
* به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
* که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها
شعر کامل
حافظ
* ضیافتی که در آنجا توانگران باشند
* شکنجه ای است فقیران بی بضاعت را
شعر کامل
صائب تبریزی