غزل شمارهٔ 272
1. بر در تو عاشقان دارند کار
2. دوستان با دوستان دارند کار
3. کار ما با تست نه با دیگران
4. دیگران با دیگران دارند کار
5. ما زعالم با تو می ورزیم عشق
6. اختران با آسمان دارند کار
7. با رخ خوب تو من دارم نظر
8. با مه وخور اختران دارند کار
9. ما چو فرهادیم دور از خدمتت
10. با تو شیرین خسروان دارند کار
11. با چوتو جانان بدل ورزند عشق
12. با چو تو دلبر بجان دارند کار
13. روح بخشایی بدم عیسی نفس
14. چون نفس با آن دهان دارند کار
15. روز وشب همچون مگس با انگبین
16. با چو تو شیرین لبان دارند کار
17. ما تهی دستان درین ره ایمن ایم
18. ره زنان با کاروان دارند کار
19. ما بدرویشان کویت مایل ایم
20. مقبلان با مقبلان دارند کار
21. بی خبر زین ذوق چندین آدمی
22. روز وشب با آب ونان دارند کار
23. مانده اندر پوست بی مغزان عصر
24. همچو سگ با استخوان دارند کار
25. این جماعت از جهان ما نه اند
26. زآنکه با اهل جهان دارند کار
27. ما چو عزرائیل باجان وین گروه
28. چون کفن با مردگان دارند کار
29. سیف فرغانی مقیم کوی تست
30. بلبلان با بوستان دارند کار
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده