سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 325

1. من ز عشق تو رستم از غم خویش

2. ور بمیرم گرفته ام کم خویش

3. در درون خراب من بنگر

4. لمن الملک بشنو از غم خویش

5. زیر ابروت ماه رخسارت

6. بدر دارد هلال در خم خویش

7. کای تو در کار دیگران همه چشم

8. نیک بنگر بکار درهم خویش

9. بی من ار زنده ای بجان و بطبع

10. تا نمیری بدار ماتم خویش

11. ور سلیمان دیو خود باشی

12. ای تو سلطان ملک عالم خویش

13. همچو انگشت خود یدالله را

14. یابی اندر میان خاتم خویش

15. شمع ارواح مرده را چو مسیح

16. زنده می کن چو آتش از دم خویش

17. همت اندر طلب مقدم دار

18. می رو اندر پی مقدم خویش

19. هردم اندر سفر همی کن شاد

20. عالمی را بفر مقدم خویش

21. گر دلی خسته یابی از غم عشق

22. رو از آن خسته جوی مرهم خویش

23. دوست را گر نه ای تو نامحرم

24. سر عشقش مگو بمحرم خویش

25. سیف فرغانی اندرین پرده

26. هیچ ازین تیزتر مکن بم خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حسن تو همیشه در فزون باد
* رویت همه ساله لاله گون باد
شعر کامل
حافظ
* دل ز گیسوی تو بگسست و به ابرو پیوست
* کار زنجیری عشق تو به شمشیر افتاد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* بی حجاب تن خاکی نرسد جان به کمال
* پسته بی پوست محال است که خندان گردد
شعر کامل
صائب تبریزی