سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 356

1. آنی که کس بخوبی تو من ندیده ام

2. خورشید را چو روی تو روشن ندیده ام

3. یا خود چو روی خوب تو رو نیست در جهان

4. یا هست و زاشتغال بتو من ندیده ام

5. رنگی ز حسن در گل رویت نهاده اند

6. کندر شکوفهای ملون ندیده ام

7. روی تو گلستان و دهان غنچه یی کزو

8. الا بوقت خنده شکفتن ندیده ام

9. روی ترا بزینت وزیب احتیاج نیست

10. من احتیاج شمع بروغن ندیده ام

11. گویی بتن که آب روان زو خجل شود

12. جان مجسمی که چنین تن ندیده ام

13. از کشتنم بتیغ تو ای دوست حاصلست

14. ذوقی که در هزیمت دشمن ندیده ام

15. خود را بکام خویش شبی از سر رضا

16. با چون تو دوست دست بگردن ندیده ام

17. زآن سان که سیف بر کوی تو خوار ماند

18. خاشاک راه بر در گلخن ندیده ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حسن و عشق پاک را شرم و حیا در کار نیست
* پیش مردم شمع در بر می کشد پروانه را
شعر کامل
صائب تبریزی
* اول از بدگویی مردم دهن را پاک کن
* بعد ازان بر گوشه دستار خود مسواک زن
شعر کامل
صائب تبریزی
* به خاموشی توان شد گوهر اسرار را محرم
* صدف تا بست از گفتار لب، شد مخزن دریا
شعر کامل
صائب تبریزی