سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 361

1. نگارا گرد کوی تو اگر بسیار می گردم

2. چو بلبل صد نوا دارم که در گلزار می گردم

3. تو قطب دایره رویی ومن در مرکز عشقت

4. سری بر نقطه بریک پای چون پرگار می گردم

5. بدان گیسو که صد چون من سراندر دام او دارد

6. رسن در گردنم افگن که بی افسار می گردم

7. سر میدان جان بازیست کوی تو (و) اندر وی

8. محبان در چنین کاری ومن بی کار می گردم

9. توهمچو گنج پنهانی ومن در جست وجوی تو

10. درین ویرانها عمریست تا چون مار می گردم

11. بسی گرد جهان پویان بگشتم من ترا جویان

12. برای چشمه حیوان سکندر وار می گردم

13. اگرچه حدما نبود ولی هرگز روا نبود

14. که تو بادیگران یاری و من بی یار می گردم

15. چوتو آگاهی ازحالم که شب تا روز در کویت

16. خلایق جمله درخوابند ومن بیدار می گردم

17. چو فرهاد ازپی شیرین بحسرت سنگ می برم

18. بگرد خیمه لیلی چو مجنون زار می گردم

19. نه گاوم می کشد لکن بزیر بار اندوهت

20. فغان اندر جهان افگنده گردون وار می گردم

21. بوصل خود که جان داروست مجروحان هجرت را

22. جهانی را دوا کردی ومن بیمار می گردم

23. بسان آسیا سنگم بآب چشم خود گردان

24. مرا تا دانه یی باقیست در انبار می گردم

25. چو بلبل گل همی خواهم بسان سیف فرغانی

26. چو اشتر در بیابانها نه بهر خار می گردم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زان شبی که وعده کردی روز بعد
* روز و شب را می‌شمارم روز و شب
شعر کامل
مولوی
* از حجاب عشق نتوانیم بالا کرد سر
* در تماشاگاه لیلی بید مجنونیم ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفت دیوانه مشو دیده ز مهتاب بدوز
* وقت آن نیست‌که مهتاب به‌گز پیمایی
شعر کامل
قاآنی