سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 37

1. ای خجل از روی خوبت آفتاب

2. روز من بی تو شبی بی ماهتاب

3. آفتاب از دیدن رخسار تو

4. آنچنان خیره که چشم از آفتاب

5. چون مرا در هجر تو شب خواب نیست

6. روز وصلت چون توان دیدن بخواب

7. بر سر کوی تو سودا می پزم

8. با دل پرآتش و چشم پرآب

9. عقل را با عشق تو در سر جنون

10. صبر را از دست تو پا در رکاب

11. خون چکان بر آتش سودای تو

12. آن دل بریان من همچون کباب

13. در سخن زآن لب همی بارد شکر

14. در عرق زآن رو همی ریزد گلاب

15. چشم مخمورت که ما را مست کرد

16. توبه خلقی شکسته چون شراب

17. از هوایی کآید از خاک درت

18. آنچنان جوشد دلم کز آتش آب

19. جز تو از خوبان عالم کس نداشت

20. سرو در پیراهن و مه در نقاب

21. بی خطا گر خون من ریزی رواست

22. ای خطای تو بنزد ما صواب

23. تو طبیب عاشقان باشی، چرا

24. من دهم پیوسته سعدی را جواب

25. سیف فرغانی چو دیدی روی دوست

26. گر بشمشیرت زند رو بر متاب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بار خاطر نیستم روشندلان را چون غبار
* بر بساط سبزه و گل سایهٔ پروانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* بخت جوان یار ما دادن جان کار ما
* قافله سالار ما فخر جهان مصطفاست
شعر کامل
مولوی
* امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشنست
* آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را
شعر کامل
سعدی