سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 394

1. گر دست دوست وار در آری بگردنم

2. پیوسته بوی دوستی آید ز دشمنم

3. دیده رخ چو آتش تو دید برفروخت

4. قندیل عشق در دل چون آب روشنم

5. در سوز و در گداز چو شمعم که روز و شب

6. سوزی فتیله وار و گدازی چو روغنم

7. گر یکدم آستین کنم از پیش چشم دور

8. از آب دیده تر شود ای دوست دامنم

9. هرگه شراب عشق تو در من اثر کند

10. گر توبه آهنست بخامیش بشکنم

11. چون که ز دانه هیچ نگردم ز تو جدا

12. گر چه بباد بر دهی ای جان چو خرمنم

13. در فرقت تو زین تن بی جان خویشتن

14. در جامه ناپدید از جان بی تنم

15. گر همچو میخ سنگ جفا بر سرم زنی

16. آن ظن مبر که خیمه ز پهلوت برکنم

17. ور تار ریسمان شود این تن عجب مدار

18. غمهای تست در دل چون چشم سوزنم

19. فردا که روز آخر خواندست ایزدش

20. اول کسی که با تو خصومت کند منم

21. من جان چو سیف پیش محبان کنم سپر

22. گر تیغ برکشی که محبان همی زنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام
* خارم ولی به سایهٔ گل آرمیده‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* بکوبید دهل‌ها و دگر هیچ مگویید
* چه جای دل و عقلست که جان نیز رمیده‌ست
شعر کامل
مولوی
* سحر شکفته تر از گل ز خواب برخیزد
* به دست طفل گذارند چون حنا در خواب
شعر کامل
صائب تبریزی