سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 420

1. از لطف وحسن یارم در جمع گل عذاران

2. چون برگلست شبنم چون بر شکوفه باران

3. در صحبت رقیبان هست آن نگار دایم

4. شمعی بپیش کوران گنجی بدست ماران

5. ای جمله بی تو غمگین چون عندلیب بی گل

6. من ازغم تو شادم چون بلبل از بهاران

7. در طبع من که هستم قربان روز وصلت

8. خوشتر زماه عیدی در چشم روزه داران

9. سر بر زمین نهاده پیش رخ تو شاهان

10. برقع فگنده بر روی ازشرم تو نگاران

11. هنگام باده خوردن از لعل شکرینت

12. زآب حیات پرشد جام شراب خواران

13. درخدمت تو شیرین همچون شراب وصلست

14. این باده بتلخی همچون فراق یاران

15. در دوستیت خلقی با من شدند دشمن

16. رستم فرونماند از حرب خرسواران

17. چون گل جهان گرفتی ای جان وناشکفته

18. درگلشن جمالت یک غنچه از هزاران

19. ای صد هزار مسکین امیدوار این در

20. زنهار تا نبندی در بر امیدواران

21. در روزگار عشقش با غم بساز ای دل

22. کین غم جدا نگردد ازتو بروزگاران

23. ای رفته واز فراقت مانند سیف شهری

24. نالان چو دردمندان گریان چو سوگواران

25. ای عقل در غم او یکدم مراچو سعدی

26. (بگذار تا بگریم چون ابر نوبهاران)


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یافتم روشندلی از گریه های نیمشب
* خاطری چون صبح دارم از صفای نیمشب
شعر کامل
رهی معیری
* باش تا خواجه درین باب چه گوید، چه کند
* آب چون زنگ خورد یا می چون آب بقم
شعر کامل
فرخی سیستانی
* چشم من کرد به هر گوشه روان سیل سرشک
* تا سهی سرو تو را تازه‌تر آبی دارد
شعر کامل
حافظ