سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 437

1. بگشای لب شیرین بازار شکر بشکن

2. بنمای رخ رنگین ناموس قمر بشکن

3. چون چشم ترم دیدی لب بر لب خشکم نه

4. آن شربت هجران را تلخی بشکر بشکن

5. دنیا ز دهان تو مهر از خمشی دارد

6. آن طرفه غزل برخوان وآن مهر بزر بشکن

7. گر کان بدخشانرا سنگیست برو رنگی

8. تو حقه در بگشا سنگش بگهر بشکن

9. ور نیشکر مصری از قند زند لافی

10. تو خشک نباتش را زآن شکر تر بشکن

11. دل گنج زرست او را در بسته همی دارم

12. دست آن تو زر بستان حکم آن تو در بشکن

13. در کفه میزانت کعبه چه بود؟ سنگی

14. ای قبله جان زآن دل ناموس حجر بشکن

15. هان ای دل اشکسته گردوست خوهد خود را

16. از بهر رضای او صد بار دگر بشکن

17. رو بر سر کوی او بنشین و بدست خود

18. پایی که همی بردت هر سو بسفر بشکن

19. چون سیف بکوی او باید که درست آیی

20. خود عشق ترا گوید کز خود چه قدر بشکن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هشیار به هنگامۀ محشر نتوان رفت
* ای کاش که از سایۀ تاکم گذرانند
شعر کامل
حزین لاهیجی
* به سرو گفت کسی میوه‌ای نمی‌آری
* جواب داد که آزادگان تهی دستند
شعر کامل
سعدی
* چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را
* چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را
شعر کامل
سعدی