سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 442

1. بپوش آن رخ و دلربایی مکن

2. دگر با کسی آشنایی مکن

3. بچشم سیه خون مردم مریز

4. بروی چو مه دلربایی مکن

5. ز من پند بنیوش و دیگر چو شمع

6. بهر مجلسی روشنایی مکن

7. مرو از بر ما و گر می روی

8. دگر عزم رفتن چو آیی مکن

9. با مثال من بعد ازین التفات

10. بسگ روی نان می نمایی مکن

11. سخن آتشی می فروزی، مگوی

12. نظر فتنه یی می فزایی، مکن

13. مرا غمزه تو بصد رمز گفت

14. تو نیز ای فلان، بی وفایی مکن

15. بچشمی که کردی بما یک نظر

16. بدیگر کس ار آن نمایی، مکن

17. چو شمع فلک نور از آن روی تافت

18. تو روشن دلی تیره رایی مکن

19. گر او را خوهی ترک عالم بگوی

20. تو سلطان وقتی گدایی مکن

21. محبت وفاقست مر دوست را

22. خلافی بطبع مرایی مکن

23. چو معشوق رندست و می می خورد

24. اگر عاشقی پارسایی مکن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را
* به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
شعر کامل
حافظ
* تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
* تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم
شعر کامل
حافظ
* تلخکامی نبود در شکرستان وصال
* نامه آور نگه و بوسه پیام است اینجا
شعر کامل
صائب تبریزی