سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 469

1. دلا با عشق کن پیمان و می رو

2. قدم در نه درین میدان و می رو

3. درین کو خفتگان ره نوردند

4. درآ در زمزه ایشان و می رو

5. دل اندر بند جان جانان نیابی

6. زجان برگیر دل ای جان و می رو

7. ترا آن دوست می خواند بر خود

8. تو نیز آن دوست را می خوان و می رو

9. بدل هشیار باش و اندرین راه

10. مکن اندیشه چون مستان و می رو

11. چو در راه آمدی از هستی خود

12. سری در هر قدم می مان و می رو

13. اگر چه نفس تو اسبیست سرکش

14. درین ره چون خرش می ران و می رو

15. برو گر دست یابی برنشینش

16. ولی پایی همی جنبان و می رو

17. وگر در ره بزادت حاجت افتد

18. از آب روی خود کن نان ومی رو

19. بره تنها رود ره گم کند مرد

20. درآ در خیل درویشان و می رو

21. تو همچون قطره ای، خاکت خوهد خورد

22. مبر از صحبت یاران و می رو

23. اگر در ره بجیحونی رسیدی

24. درو پیوند چون باران و می رو

25. چو جیحونت به دریایی رسانید

26. قدم بر آب نه آسان و می رو

27. از آن پس گر خوهی چون ابر دربار

28. همی کش بر هوا دامان و می رو

29. بفر سایه خود همچو خورشید

30. گهر می پرور اندر کان و می رو

31. هم از خود می شنو علمی که می گفت

32. خضر با موسی عمران و می رو

33. مدان این راه (را) پایان و می پوی

34. مجوی این درد را درمان و می رو

35. جهان ای سیف فرغانی خرابست

36. منه رخت اندرین ویران و می رو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن دل که پریشان شود از ناله ی بلبل
* در دامنش آویز که با وی خبری هست
شعر کامل
عرفی شیرازی
* نگفتمت به خرابات طرفه مستانند
* که عقل را هدف تیر ترهات کنند
شعر کامل
مولوی
* چه تربیت شنوم یا چه مصلحت بینم
* مرا که چشم به ساقی و گوش بر چنگست
شعر کامل
سعدی