سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 495

1. تو می روی و مرا نقش تست در دیده

2. بیا که سیر نمی گردد از نظر دیده

3. از آن چراغ که در مجلس تو برمی شد

4. بجای سرمه کشیدیم دوده در دیده

5. از آن ز دیده مردم چو روح پنهانی

6. که اهل دیدن روی تو نیست هر دیده

7. اگر بیایی بر چشم ما نه آن قدمی

8. که بار منت او می کشیم بر دیده

9. درون خانه چنان جای پاک نیست که تو

10. قدم برو نهی ای نازنین مگر دیده

11. مهی که شب همه بر روزن تو دارد چشم

12. چو آفتاب ترا از شکاف در دیده

13. هزار بار اگر بنگرم ز باریکی

14. نمی شود ز میان تو جز کمر دیده

15. مدام بر در تو عاشقان خشک لبند

16. که جز بخون جگرشان نگشت تر دیده

17. مقیم کوی تو روشن دلان بیدارند

18. ترا بنور جمال تو هر سحر دیده

19. دهان پسته مثال تو کس ندیده بچشم

20. وگر چه گشته چو بادام سربسر دیده

21. ز گفته لاف مزن هیچ سیف فرغانی

22. که نزد رهرو عشقست معتبر دیده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شب مردان خدا روز جهان افروزست
* روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
شعر کامل
سعدی
* شعر و عرش و شرع از هم خاستند
* تا دو عالم زین سه حرف آراستند
شعر کامل
عطار
* رندان سلامت می‌کنند جان را غلامت می‌کنند
* مستی ز جامت می‌کنند مستان سلامت می‌کنند
شعر کامل
مولوی