سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5

1. مبداء عشق ز جاییست که نیز آنجا را

2. کسی ندیدست و نداند ازل آن مبدا را

3. سخن عشق بسی گفته شد و می گویند

4. کس ازین راه ندانست امد اقصا را

5. راست چون صورت عنقاست که نقاشانش

6. می نگارند و ندیدست کسی عنقا را

7. پایه عشق بلندست و ز سربازان هیچ

8. کس نیاورد بزیر قدم آن بالا را

9. گر تو از خود بدر آیی هم از اینجا که تویی

10. سیر ناکرده ببینی افق اعلا را

11. قلم عشق کند درج بنسخ کونین

12. در خط علم تو مجموعه ما او حی را

13. در کتب می نگری،راه رو و کاری کن

14. کآینه حسن نبخشد رخ نازیبا را

15. گر زاغیار دلت سرد شود، جان بخشی

16. نفس گرم تو تعلیم کند عیسی را

17. هر چه در قبضه الاست ز اعیان وجود

18. لقمه یی ساز از آن بهر دهان لا را

19. ترک دنیا کن اگر قربت جانان خواهی

20. که به عیسی نرساند سم خر ترسا را

21. کشته عشق شو ای زنده که هرگز چون جان

22. مرگ ممکن نبود کشته آن هیجا را

23. دست ازین جیب برون آر که آل فرعون

24. نتوانند سیه کرد ید بیضا را

25. تا تو در گوش دل خویش کنی کردستند

26. پر ز لؤلوی معانی صدف اسما را

27. ای جدل پیشه شفای خود ازین قانون ساز

28. کین اشارات نباشد پسر سینا را

29. سیف فرغانی رو وصف ره عشق مکن

30. چون بپیمانه کسی کیل کند دریا را؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر ذره که در خاک زمینی بوده است
* پیش از من و تو تاج و نگینی بوده است
شعر کامل
خیام
* بس که دردسر ز فریاد و فغان خود کشم
* از دهان چون ناله می خواهم زبان خود کشم
شعر کامل
جامی
* به پوشیدن ستر درویش کوش
* که ستر خدایت بود پرده پوش
شعر کامل
سعدی