سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 541

1. ای آنکه حسن صورت تو نیست در کسی

2. معنی صورت تو ندانست هرکسی

3. ای بهر روی خویش ز ما کرده آینه

4. نشنیده ام که آینه کرد از صور کسی

5. این طرفه تر که از نظرم رفته ای و باز

6. غیر تو می نیایدم اندر نظر کسی

7. کار مرا حواله بدیگر کسی مکن

8. کندر جهان بجز تو ندارم دگر کسی

9. در عالمی که خلق در آن جمله بنده اند

10. سلطان شد ار ترا نظر افتاد بر کسی

11. گرد از وجود خاکی عاشق برآورد

12. چون اوفتاد آتش عشق تو در کسی

13. شب را بدم چو روز کند روز را چو شب

14. از شوق (تو) گر آه کند در سحر کسی

15. روزی لبش بآه ندامت کنند خشک

16. گر بهر تو شبی نکند دیده تر کسی

17. خاک درت بملک دو عالم نمی دهم

18. چیزی بجان خرد نفروشد بزر کسی

19. کس بی عنایت تو بتو در نمی رسد

20. بی لشکر تو بر تو نیابد ظفر کسی

21. آن کو ز جان بکرد قدم راه تو برفت

22. ای راه تو بپای نبرده بسر کسی

23. اندر طریق عشق تو مردن سلامتست

24. وای ار سلیم عود کند زین سفر کسی

25. جویای ملک عشقت اگر چه بود فقیر

26. او محتشم بود نبود مختصر کسی

27. در رزمگاه همت رستم نبرد او

28. نی سام سیم چیزی و نی زال زر کسی

29. تا خاک و زر بسنگ سویت نکرد راست

30. در عشق تو نگشت چو زر نامور کسی

31. لفظیست شعر بنده و معنیش جمله تو

32. در شعر ذکر تو نکند این قدر کسی

33. از شعرها که گفتم و از نیکوان که دید

34. خوشتر حدیث تست و تویی خوبتر کسی

35. اندر طریق وصف تو ای تو برون ز وصف

36. رفتم چنانک نیست مرا بر اثر کسی

37. در نظم شعر چون بزبان درفشان کند

38. تا سینه چون صدف نکند پرگهر کسی

39. گوینده حدیث ترا من بدین سخن

40. کردم خبر که از تو ندارد خبر کسی

41. این نوعروس غیب که از پرده رو نمود

42. بنگر، بپوش عیب چو من بی هنر کسی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر دعای دردمندان مستجاب است ای حبیب
* از خدا هرگز نخواهم خواست جز مرگ رقیب
شعر کامل
هلالی جغتایی
* بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
* باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
شعر کامل
حافظ
* ناخن من آبروی تیشه فرهاد ریخت
* آه اگر شیرین به چشم کوهکن بیند مرا
شعر کامل
صائب تبریزی