شاه نعمت‌الله ولی_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 18

1. حی و قیوم و قدیم لم یزل

2. هر کسی را داده چیزی از ازل

3. مالک ملک است و ما مملوک او

4. ملک او باشد همیشه بی خلل

5. با جلالش عقل عاقل بی محال

6. با کمالش علم عالم در وحل

7. کل شیئی هالک الا وجهه

8. خوش بخوان نص کلام لم یزل

9. چیست عالم با وجود حضرتش

10. سایه و خورشید باشد فی المثل

11. مشکل حال است و حل مشکلات

12. حل این مشکل نوشتم خوش بحل

13. عقل اول علت اولی بود

14. خالق او حضرت او بی علل

15. نور او بیند به نور روی او

16. دیدهٔ روشن که باشد بی سبل

17. ایکه می پرسی محل او کجاست

18. از عطای او محل دارد محل

19. هرکه جان داد و هوای او ستد

20. نزد ابد الان بود نعم البدل

21. قابلیت بنده را از فیض اوست

22. شد قبول حضرت او زان قبل

23. از مفصل یافتم سر قدر

24. خوانم از لوح قضا شر جمل

25. دولت جاوید از او در بندگیست

26. این چنین فرموده اند اهل دول

27. هر که حق را ماند و باطل را گرفت

28. همچو انعامی بود بل هُم اضَل

29. نعمت الله زنده جاوید شد

30. از عطای او و فارغ از اجل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مده ای حکیم پندم که به کار درنبندم
* که ز خویشتن گزیرست و ز دوست ناگزیرم
شعر کامل
سعدی
* می دهم مستی به دلها گر چه مستورم ز چشم
* بوی آغوش بهارم در چمن پیچیده ام
شعر کامل
رهی معیری
* شب تیره از تیغ رخشان کنم
* به آورد گه بر سرافشان کنم
شعر کامل
فردوسی