غزل شمارهٔ 100
1. چون بر آمد از دل جام آفتاب
2. نزد ما هر دو یکی شد برف و آب
3. مجمع البحرین جامست و شراب
4. این شراب و جام آبست و حباب
5. جام می بردست می گردم به ذوق
6. در خرابات مغان مست و خراب
7. کس نبیند از هزاران زهد و علم
8. آنچه من دیدم ز یک جام شراب
9. لوح محفوظ است ما را در نظر
10. خود که دارد این چنین ام الکتاب
11. اصل گُل آب است و فرع آب گل
12. اصل و فرعش دوست دارم چون گلاب
13. چون نیم هشیار بگذر از سرم
14. چون ندارم عقل بگذار احتساب
15. غرق دریائی و تشنه ای عجب
16. بر سر آبی و پنداری سراب
17. باده می نوشم مدام از جام عشق
18. در حضور سید خود بی حساب
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده