غزل شمارهٔ 1002
1. جام گیتی نماست یعنی دل
2. مظهر کبریاست یعنی دل
3. دردمند است و درد می نوشد
4. دُرد دردش دواست یعنی دل
5. دل نظر گاه حضرت عشق است
6. مثل او خود کجاست یعنی دل
7. خلوت دل سرای سلطان است
8. فارغ از دو سراست یعنی دل
9. گنج و گنجینهٔ طلسم نگر
10. جامع انتهاست یعنی دل
11. در ولایت ولی کامل اوست
12. روز و شب با خداست یعنی دل
13. نعمت الله به ذوق می گوید
14. جان و جانان ماست یعنی دل
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده