شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1011

1. علم صید است و قید کن محکم

2. یاد می‌گیر و می‌نویسش هم

3. نفسش جان به عالمی بخشد

4. هر که با جام می بود همدم

5. گر جهانی به غم گرفتارند

6. دل شادان ما بود بی‌غم

7. اسم اعظم مرا چو خرم کرد

8. نخورم غم ز صاحب اعظم

9. عقل خود را بزرگ می‌دارد

10. نزد من کمتر است از هر کم

11. مقدم ما مبارک است به فال

12. ذوق‌ها می‌رسد در این مقدم

13. نعمت‌اللّه به عالمی می‌داد

14. بندگان سرخوشند و سید هم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* روی او در حسن چون ما هست، می‌گویم تمام
* قد او در لطف چون سروست، بنمودیم راست
شعر کامل
اوحدی
* سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری
* که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد
شعر کامل
حافظ
* نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل
* بنال بلبل بی دل که جای فریادست
شعر کامل
حافظ